خود کشی
یکی دیگر از معضلات جامعه که متاسفانه در حال افزایش است خودکشی است که این معضل می تواند علل مختلفی داشته باشد:مثل بی توجهی خانواده ها ،احساس نا امیدی و... اما مساله ای که نگران کننده است این است که آمارها نشان می دهند بر خلاف تصور خودکشی بیشتر در جوانان و قشر تحصیلکرده و خانواده هایی است که از نظر مالی مرفه هستند وجود دارد اما روانشناسان و جامعه شناسان دو علت را دلایل اساسی خودکشی می دانند:1- عدم احساس آرامش و امنیت 2-نا امیدی
حتما این جملات معروف را شنیده اید :من از زندگی خسته شده ام،دیگر زندگی برایم پوچ و بی معنا شده است،به آخر خط رسیده ام .
هیچ کس منکر وجود مشکلات در جامعه نیست ولی آیا همیشه ساده ترین راه بهترین راه است؟آیا با خودکشی مشکلات حل می شود و هیچ راه دیگری برای حل مشکلات نیست؟
حیف نیست فرصت زندگی و تجربه لحظات زیبای آن را از خود سلب کنیم؟بهتر نیست در مواقع نا امیدی بر احساساتمان غلبه کنیم و عقلانی و منطقی بیاندیشیم و دنبال ریشه مشکلات باشیم؟
روانشناسی سخن جالبی می گفت:خودکشی کار افراد منفی باف و ضعیف و بد بین است
در پایان چند عنوان و تیتر در رابطه با خودکشی برای نمونه ذکر می کنم:جوانی به خاطر نرسیدن به دختر مورد علاقه اش خود را حلق آویز کرد،جوانی به خاطر عدم قبولی در کنکور خود را از آپارتمان ده طبقه پرت کرد،مردی به خاطر اختلافات خانوادگی با سیانور به زندگی اش خاتمه داد.