تملق

عده ای در جامعه هستند که به قول معروف اموراتشان از طریق عملی به نام:چاپلوسی یا تملق یا به قول ایرانی ها:" چرب زبانی" می گذرد.
و یکی از شاخصه های عمده این افراد : نان به نرخ روز خوری یا بوقلمون صفتی است .
این افراد خود را با هر کس که که در جایگاهی باشد که بتواند منافع آنها را حفظ کند سازگار نشان می دهند یعنی و به عبارت دیگر خود فرد برای آنها اصلا اهمیتی ندارد بلکه جایگاه آن فرد برای آنها مهم است و کاری هم به وجهه آن فرد در جامعه ندارند یعنی گاهی منفورترین و بدترین افراد جامعه را با زیباترین القاب مورد خطاب قرار می دهند و با زیباترین صفات توصیف می کنند .
این افراد به اعضای جناح باد هم معروف هستند دلیل این لقب هم این بوده است که در قدیم که کشتی ها بادبانی بوده است باد نقش اصلی را در حرکت کشتی ها ایفا می کرده است و باد به هر سمت که می وزیده است کشتی ها هیچ حق انتخاب تعیین مسیر حرکتشان را نداشتند و مجبور بودند در مسیر وزش باد حرکت کنند.
این افراد هم همیشه به سمت افرادی می روند که قدرت و پست و مقامی دارند و اگر آن افراد از قدرت کنار بروند به سمت صاحبان قدرت بعد و آینده و این مسیر را همچنان ادامه می دهند.
نمونه این افراد را که حتما خودتان در جامعه دیده اید و نمونه بارز این مساله در بعضی از آگهی های تبریک در مطبوعات است.

اشتباه

تا به حال برای شما این امر اتفاق افتاده است که کاری را انجام دهید و آن کار برای شما یا دیگران مشکلاتی را به وجود آورد؟و اگر اتفاق افتاده به دنبال توجیه عمل اشتباه تان بوده اید یا اشتباه تان را پذیرفته اید؟
در جامعه افرادی هستند که گاهی اوقات اعمالشان باعث ایجاد مشکلاتی برای دیگران می شود و با این که خودشان هم می دانند اعمالشان اشتباه بوده است به دنبال این هستند که اعمال اشتباه شان را به دیگران یا مسایل و شرایط مختلف نسبت بدهند .
این افراد که همیشه می خواهند این گونه جلوه دهند که هیچ گاه مقصر نیستند و هیچ گاه عمل اشتباهی را انجام نمی دهند باید بدانند که تا زمانی که این طرز تفکر را دارند هیچ گاه به موفقیت نمی رسند و همیشه اعمال اشتباه آنها باعث ضرر و زیان برای خودشان و دیگران می شود پس بهتر است از واقعیت نگریزید و نترسید چون انسانها به قول معروف جایز الخطا هستند اشتباه کردن مهم است اما جبران آن اشتباه و عبرت گرفتن از آن مهم تر است مهم این است که سعی کنیم یک اشتباه را دو بار تکرار نکنیم

شوخی

شما تا چه اندازه اهل شوخی کردن هستید؟و آیا به حد و اندازه شوخی توجه داشته اید؟
در اطراف ما اشخاصی هستند که ادعا می کنند خوش رو،خوش خنده و اهل شوخی هستند اما همین افراد گاهی اوقات حد و اندازه شوخی را رعایت نمی کنند و شوخی های آنها باعث ایجاد دردسر و مشکلاتی می شود که گاهی اوقات جبران ناپذیر است و جالب است که اگر کسی از شوخی آنها ناراحت بشود به او می گویند:شوخی کردم تو جنبه شوخی نداری بی جنبه.
من از این افراد می پرسم :آیا اگر کسی سخنی را به عنوان شوخی به شما بگوید و بعد شما متوجه شوید آن شوخی دروغ بوده و ضرر وزیانی به شما وارد کرده است ناراحت نمی شوید و به قول معروف به شما برنمی خورد؟
در روزنامه ای چند ماه قبل خوانده بودم که متاسفانه 80% تماسها با اورژانس و آتش نشانی دروغ و به قول معروف سرکاری است.
یک نونه از عاقبت شوخی های بی جا را ذکر می کنم:شخصی با اورژانس تماس می گیرد و به دروغ می گوید:حال برادرم به هم خورده و بیهوش شده است و اتفاقا در همان زمان شخصی مادرش دچار حمله قلبی و بیهوش می شود و آن شخص با اورژانس تماس می گیرد که خط اورژانس اشغال بوده است و بعد از تلاش زیاد بالاخره موفق به تماس با اورژانس می شود اما زمانی که اورژانس می رسد متاسفانه مادرش فوت می کند وبعد از تحقیقات در مورد فوت مادرش مشخص می شود که اگر اورژانس 1 دقیقه زودتر رسیده بود مادر آن شخص نجات می یافت.

غرور

احتمالا و شاید هم قطعا در جامعه با افراد مغرور و خودپسند برخورد داشته اید و شاید هم عده ای از این افراد از دوستان و آشنایان شما باشند .
غالبا افراد مغرور کسانی هستند که به پست و مقامی رسیده اند و تا قبل از رسیدن به پست و مقام مغرور و متکبر نبوده اند و به عبارت دیگر چون پست و مقامی بالاتر از ما دارند خود را از ما بالاتر و برتر می بینند و می دانند .
در حالی که این افراد به این نکته توجه ندارند که تا پست و مقام و دارایی های مادی تا آخر عمر باقی نخواهند ماند و روزی فرا می رسد که آنها هیچ پست و مقام یا سرمایه و دارایی ندارند و تنها چیزی که از انسان ها می ماند فقط و فقط اعمال و رفتار است .
نمونه ای از افراد مغرور ذکر می کنم :دوستی داشتم که در مقطع کارشناسی با من هم دوره بود و روابط ما بسیار صمیمانه و محترمانه بود ولی زمانی که این دوست من در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شد حتی جواب سلام کسی را پاسخ نمی داد انگار که هیچ کسی را نمی شناسد و قبلا هیچ دوستی نداشته است.
در پایان اصطلاحی را ذکر می کنم:غرور انسان را از عرش به فرش می آورد

قناعت

شما در زندگی تا چه اندازه و در چه مواردی قانع هستید موارد مادی ،معنوی،یا هر دو؟یا اصولا انسان قانعی نیستید؟
ایرانیان اصطلاحی دارند به اسم "چشم و هم چشمی"یعنی ما به دارایی های مادی اطرافیانمان توجه کنیم و تلاش کنیم در زمینه های مادی از آنها سبقت بگیریم آن هم به خاطر اصطلاحی به نام "رو کم کنی"
به عنوان نمونه دوست شخصی یک گوشی همراه گران قیمت دارد و آن شخص به خاطر خود نمایی و چشم و هم چشمی گوشی همراهی گرانقیمت تر از دوستتان تهیه کنید و اینطور استدلال کند که :مگر من چه از او کمتر دارم که او باید گوشی گران قیمت داشته باشد و من نه؟
این موارد را من در جامعه زیاد دیده ام و به نظر من این افراد می خواهند به نوعی خود نمایی کنند و خود را در جامعه از این راه معرفی کنند اما این افراد تاکنون به این نکته توجه داشته اند که حرص و طمع انسان آن هم در مسایل مالی انتها و پایان ندارد پس بهتر نیست در مسایل مادی به افرادی که سطح مالی پایین تری نسبت به ما دارند توجه کنیم تا قدر و ارزش وضع مادی خود را بفهمیم و درک کنیم
در پایان فراموش نکنیم که بی نیازی در قناعت است و انسانهای حریص و آزمند هیچ گاه فعل ماضی را صرف نمی کنند

شایعه

حتما این جمله معروف را شنیده اید که:شنیدی فلانی … و قطعا هم می دانید که در اصطلاح به این جمله شایعه گفته می شود که گاهی واقعی و گاهی هم کذب است.
انسانها در مقابل شایعه دو دسته اند:
1- کسانی که هر شایعه ای را بدون تحقیق و جستجو می پذیرند و اصلا به محتوای شایعه توجهی ندارند
2- کسانی که با شنیدن هر شایعه ای ابتدا در مورد آن تحقیق می کنند و بعد آن را می پذیرند یا نمی پذیرند
اما آیا می دانید شایعات کذب و دروغ عواقب و آثار منفی به دنبال دارد؟
یک نمونه ذکر می کنم از عواقب شایعات منفی:خانواده ای بودند که همسایه هایشان شایعه کرده بودند پسر بزرگ خانواده معتاد است و آنقدر این شایعه را تکرار و این خانواده را سرزنش می کردند که پدر خانواده دچار فشارهای روحی و عصبی شد و پسرش را کشت اما بعدا معلوم شد که چون پسر این خانواده در سازمانی استخدام شده و پسر یکی از همین همسایه ها در آن سازمان استخدام نشده است این همسایه به خاطر حسادت همسایه های دیگر را تحریک کرده است تا علیه آن پسر دروغ سازی کنند
در پایان از یاد نبریم که:شنیدن کی بود مانند دیدن

این یا آن؟

عده ای در جامعه به این سخن معروف معتقدند که:خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و استدلالشان هم این است که:در خلاف جهت آب نمی توان شنا کرد یعنی باید همگام با دیگران بود حتی اگر دیگران در مورد موضوع یا موضوعاتی رفتار اشتباهی دارند یا اشتباه می اندیشند به عنوان مثال :اگر عده ای با دروغ توانسته اند وام تهیه کنند ما هم برای تهیه وام از دروغ استفاده کنیم
به بیان دیگر این دسته معتقدند با صداقت و راستی و درستی هیچ کاری انجام نمی شود و هیچ مشکلی حل نمی شود و باید تحت هر شرایطی و بدون فکر کردن از دیگران تقلید کرد.
اما عده ای هم با عقیده ذکر شده مخالف هستند و استدلال این گروه این است که انسان دارای وجدان است و نباید بدون اندیشیدن از بقیه تقلید کند و باید در همه شرایط صداقت داشته باشد هر چند صداقت او باعث حل بعضی از مشکلاتش نشود .
به بیان دیگر این عده معتقدند :صداقت و درستی تحت هر شرایطی

تعصب

حتما واژه تعصب را بارها و بارها شنیده اید و همینطور این جمله را که شخصی می گوید:من در مورد فلان موضوع تعصب دارم
این موضوع واضح است که هر کس در مورد یا زمینه ای تعصب داشته باشد و تعصب باید وجود داشته باشد
اما به نظر شما آیا باید در تمام مسایل تعصب داشته باشیم؟و اصلا به این که آیا تعصب داشتن ما در مورد فلان موضوع درست است فکر نکنیم؟
به نظر من که پاسخ منفی است حتما در جامعه به افرادی برخورده اید که در تمام مسایل حتی موضوعات جزیی و سطحی متعصب هستند و اصلا حاضر نیستند تعصبات اشتباهی را که دارند کنار بگذارند و بپذیرند که برخی از تعصبات اشتباه آنها منجر به مسایل تلخ و ناگواری می شود که دیگر قابل جبران نیست
اول نمونه ای از این گونه افراد را ذکر می کنم:استاد فیزیکی می گفت :در همایش فیزیکی سخنرانی و در قسمتی از صحبتهایش به قانون جاذبه نیوتون اشاره می کرده که ناگهان شخصی از میان جمعیت حاضر با حالتی بسیار عصبانی به او می گوید:شما غرب زده اید و تعصب ایرانی ندارید وگرنه نمی گفتید که نیوتون قانون جاذبه زمین را بیان کرده است
در حالی که این یک واقعیت انکار ناپذیر است و همه این موضوع را پذیرفته اند
و حالا به نمونه ای از عواقب تعصب اشتباه اشاره می کنم:دو جوان 17 ساله بر سر طرفداری دو تیم معروف استقلال و پیروزی با هم درگیر می شوند و یکی از آنها کشته می شود . و همین طور است تعصبات نژادی و قومی.
به عقیده من تعصب زیاد و بیش از حد=تحجر

کیفیت یا کمیت؟

یکی دیگر از معضلاتی که در جامعه وجود دارد توجه به کمیت و غفلت از کیفیت است حتما اطلاع دارید که در رسانه ها و مطبوعات گاهی خبرهایی اعلام می شود که فقط جنبه کمیتی دارد البته باید در نظر داشت که وجود کمیت هم لازم است اما به تنهایی کافی نیست بلکه کمیت و کیفیت باید همراه با هم باشند حتما خبرهایی با این مضامین شنیده اید:ظرفیت پذیرش دانشگاه ها افزایش یافت،واگذاری سیم کارت به روز می شود
در مورد اول باید عرض کنم که افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه ها بدون توجه به نکاتی مانند این که آیا شرایط برای اشتغال دانشجویانی که در حال حاضر تحصیل می کنند فراهم شده است؟ یا این که آیا فضای دانشگاه ها برای دانشجویان در حال حاضر کافی است؟ هیچ سود و فایده ای ندارد
و همین طور است در مورد دوم که آیا شبکه ارتباطات سیار پاسخگوی مشترکان کنونی تلفن همراه هست؟مسلما خیر
پس کمیت بدون کیفیت نه تنها سودی ندارد بلکه باعث ضرر و زیان هم می شود