می خواهم در مورد وضع فرهنگی دانشگاه ها صحبت کنم کسانی که تا به حال دانشگاه نرفته اند یا دانشجو نشده اند شاید با خواندن این مطلب تصور کنند من به طور کلی با دانشگاه های ایران و دانشجویان ایرانی مخالف هستم اما می خواهم عرض کنم در دانشگاه ها که مراکز تحصیلات عالیه است عده ای از دانشجویان هستند که گاهی وقتها اعمال و کار هایی از آنها دیده می شود که بسیار مذموم و قبیح است و گاهی هم در شان سن و سال آنها نیست که واقعا انسان شک می کند به دانشجو بودن آنها چند نمونه ذکر می کنم:داشتن شکل و ظاهر های زننده و عجیب و غریب،مزه پرانی و متلک گویی به استادان و هم کلاسی ها ،گفتن حرف های زشت و رکیک به خودشان و دیگران ،نوشتن حرف های زشت و رکیک در مکان های مختلف مثل سالنهای مطالعه و حتی سرویس های بهداشتی،کندن و پاره کردن لیست نمرات استادان و حتی من دیده ام که کنار اسم استاد مربوطه و یا دانشجویان علامت می گذارند و مزه پرانی می کنند که خودم عده ای از دوستانم را می شناسم که نمره یا نمراتی برایشان اهمیت زیادی داشته است اما عده ای از روی حسادت و یا ناراحتی از نمره خودشان لیست نمرات را پاره می کنند یا می کنند ،در سالن های مطالعه به جای مطالعه کردن با صدای بلند با دوستانشان صحبت می کنند و یا حتی می خوابند .در محوطه دانشگاه روی نیمکت با دوستانشان در حال فرستادن sms یا به قول خودشان Bluetooth بازی هستند .
اینها نمونه های اندکی از وضع فرهنگی دانشگاه های ایران است شاید شما بگویید چه کسی به خاطر خود علم و درس به دانشگاه آمده است همه دنبال مدرک هستند پس چرا ما به این مسایل اهمیت بدهیم؟
من در پاسخ می خواهم عرض کنم که این استدلال اشتباه است که چون دیگران کارهای اشتباهی انجام می دهند چرا ما انجام ندهیم اگر اینطور استدلال کنیم و بیاندیشیم که ما با دیگران تفاوتی نداریم
متاسفانه دانشگاه ها غیر دولتی و به خصوص دانشگاه های آزاد به تدریج دارند ظرفیت پذیرششان را بدون هیچ نوع برنامه ریزی افزایش می دهند در حقیقت به دانشجویان دید تجاری دارند یعنی هر کس که توانایی و استطاعت پرداخت شهریه را داشته باشد می تواند وارد دانشگاه آزاد شود بدون آن که خصوصیات شخصیتی و اخلاقی وی مورد نظر باشد به همین خاطر است که متاسفانه سطح فرهنگی دانشگاه های آزاد سال به سال پایینتر می آید و به همین سبب به تدریج بهترین اساتید این دانشگاه ها هم یا رفتن را به ماندن ترجیح می دهند یا اگر هم با اصرار بمانند شیوه تدریس و اخلاق و رفتارشان به کلی عوض می شود و دیگر آن استاد خوب و خوش اخلاق سابق نیستند.
به مطلب خوبی اشاره کردی.
به عقیده ی من باید برای محیط آموزشی ارزش قائل شد یعنی با اینکار برای خودمونم ارزش و احترام قائل شدیم.
یا بهتر بگم :هر سخن جای و هر نکته مکانی دارد.
اگه فرق این چیزارو بدونیم/ هیچ وقت بی احترامی به جایی یا شخصی نمی کنیم.
مدرسه /دانشگاه و آموزشگاه محل یاد گیری علم است و بهتر است جوانهای ما به نشانه ی اعتراض به جامعه و براورده نشدن نیازهایشان دیگر با خودشان لج نکنند و به حقوق خود و دیگران احترام بگذارند.
راستی پاسخ به نظری که در مورد تقدیر داده بودی رو نوشتم ی سر بزن و عقدتو بگو.
ممنون از تو عزیز همراه
خیلی از این رفتارا نشئت گرفته از محیط خانواده است که حالا در محیطی به نام دانشگاه خودشون رو بروز میدن. البته خیلییاشون هم باز به همون مسئله عقبماندگی ذاتی ایرانیان از لحاظ فرهنگی بر میگردد.
سلام وبلاگ خوبی دارید یه سری به منهم بزن.موفق باشیند!
سلام دوست عزیزیم.وبلاگ من به روز شد.اگه ی سر بزنین حوشحال می شم.منتظرتون هستم.
سلام. قبل از هر چیز ممنونم که بهم سر زدید و محفلم را با ردپای قلبت گرمتر کردید. دوم هم این که هم قالب وبلاگت و هم مطالبی که مینویسی خیلی عالی هست. موفق و موید باشید. خوشحال میشم دوباره بهم سر بزنید.
سلام
وبلاگ منو تنها نذار آپ کرده خوشحال میشم یه سری بزنی موفق باشی
حرفهاتون تا حدودی درسته.
اما به نظر من مشکل اصلی در جای دیگه ایی هست!و اون هم دوران تحصیل در مدرسه ست...متاسفانه در مدارس ببیشتر به جنبه تعلیم توجه میشه تا تربیت!و عملا در زمینه تربیت صحیح بچه ها فعالیت مفیدی نمیشه حالا بماند که همان جنبه آموزش هم ۲۰ سال از علم جهان عقبتر است!خب عده ایی به لطف داشتن خانواده ای خوب بخشی از مشلاتشان بر طرف میشود و عده ایی دیگر هم...
در هر حال نتیجه نظام آموزشی غلط چیزی شبیه وضع فعلی میشود...
ممنون
آره حق باتوست....نبودن هرگز به تلخی از دست دادن یک بودن نیست....
دلت شاد