گرفتار عشق


مدتی هست گرفتـــــــــــار نگاهی شده ام
داده ام دل،عاشــــــق چشم سیاهی شده ام
مدتی هست دلــــم خالی از آرامش خواب
مدتی هست کــــه بی تاب صدایی شده ام
مدتــی هست دلــــم در طــپشی می سوزد
مثل یک برگ پر از خواب رهایی شده ام
شب من پر شده از خواب شروعی شیرین
کفــــــــترم آری و چندیست هوایی شده ام
حس خوبیست کنـــــــــار تو سرودن از تو
عاشق شاعری و کــــــــهنه سرائی شده ام
دستی از گوشـــــۀ هستی نسخه ام را پیچید
مثــــل آن است که درمان به دوایی شده ام
ساز چشمـــــــــــان تو آواز مرا کامل کرد
صـــــاحب چشم تو و شور و نوائی شده ام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد